به گزارش بهداشت اف سی به نقل از دير خبر
در لابلاي اخبار و حوادث در دنياي امروز برخي اخبار تلخ و برخي شيرين است و كار روزگار تا بوده و همين بوده . اما آنچه روايت مي كنيم حمايت پسري است كه پس از 15 سال مادرش را مي يابد و شرح اين ماجرا شنيدني است .
جواني بنام ناصر 23 ساله و ساكن شهر بردستان مي باشد داستان زندگي خود را برايمان نقل مي كند او مي گويد در 5 سالگي بعد از اختلاف بين پدر و مادرش و طلاق گرفتن مادر سرپرستي او بر عهده پدرش قرار مي گيرد و اينطور مي شنود كه مادرش فوت نموده است وي تا قبل از تشكيل زندگي به اتفاق مادر بزرگ و عمه اش زندگاني را در شهر كنگان مي گذرانده است كه به گفته خودش دلم روشن بود كه مادرم در قيد حيات است اما هيچ نشانه اي از او ندارد و هر گاه از اطرافيانم از مادرم مي پرسيدم تنها به مرگ او اكتفا مي كردند .
بعد از اتمام خدمت سربازي و علاقه ام به دختري ساكن شهر بردستان با همراهي و كمك دوستانم و برخي از افراد خير با اين خانواده آشنا شدم و ازدواج كرده و در بردستان سكني گزيدم.
موضوع مادرم را با دوستاني در شهر بردستان مطرح نمودم يكي از اين دوستان كه عضو پايگاه ابوالفضل (ع) بردستان بود و ارتباط با بسيج و سپاه داشت به ياري ام آمد و پس از جستجوي فراوان و با همكاري شوراي امر به معرف و و نهي از منكر پايگاه و ناحيه مقاومت بسيج سيد الشهدا ديّر در حاليكه از مادرم فقط اسم ،شماره شناسنامه ،تاريخ تولد داشتم تلاشها به نتيجه رسيد تا روزي كه خبر و شماره تماسي از مادرم را پيدا كردند .
زمانيكه شماره را گرفتم ابتدا آقايي از پشت تلفن منكر نام مادرم شد اما بعد كه اصرار مرا ديد مادرم را صدا زد و مادرم كه باورش نمي شد بعد از لحظاتي گوشي را برداشت و تا صداي همديگر را شنيديم براي لحظاتي مات و مبهوت در جستجوي مادر از ترس خانواده پدري و هم به دليل نبود نشانه اي از همديگر دور بوديم تا اينكه خداوند كريم از اين طريق ما را به هم رساند.