loading...
سایت تیم بهداشت دوراهک
این سایت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است

محمد دراهکی بازدید : 392 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (1)

لطفا پس از خوندن این مطلب نظرات خود را بزارید

مادر

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
یک روز اومده بود  دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا   از اونجا دور شدم
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت  هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم ......

برای خواندن این داستان بسیار زیبا به ادامه ی مطلب برید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • ADS

    خبرگزاری ایلیا


    تعبیر خواب
    آمار سایت
  • کل مطالب : 727
  • کل نظرات : 577
  • افراد آنلاین : 171
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 371
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 1,144
  • باردید دیروز : 50
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 3,215
  • بازدید ماه : 3,215
  • بازدید سال : 42,695
  • بازدید کلی : 2,097,212
  • کدهای اختصاصی